تا اطلاع ثانوی قوطی کنسرو من خالیست

زندگی قوطی کنسروی هم عالمی دارد !

تا اطلاع ثانوی قوطی کنسرو من خالیست

زندگی قوطی کنسروی هم عالمی دارد !

مهندسی فکر

"ایده پردازی در بازاریابی خلق فرصت و تبدیل تهدید به فرصت است."


 پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد. او میخواست مزرعه سیب زمینی اش را شخم بزند اما این کار خیلی سختی بود. تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود.

 پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد: « پسر عزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نمی توانم سیب زمینی بکارم. من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار در مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد، من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی. دوست دار تو پدر. »

 چند روز بعد، پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد:« پدر، به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن، من آن جا اسلحه پنهان کرده ام. » 4 صبح فردای آن روز، 12 نفر از مأموران اف بی آی و افسران پلیس محلی وارد مزرعه شدند و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند. پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند؟ 

پسرش پاسخ داد: « پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار. این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم. »